منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز
منم که دیده به دیدارِ دوست کردم بازچه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نوازنیازمندِ بلا گو رخ از غبار مَشویکه کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیازز مشکلاتِ طریقت عِنان مَتا...
منم که دیده به دیدارِ دوست کردم بازچه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نوازنیازمندِ بلا گو رخ از غبار مَشویکه کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیازز مشکلاتِ طریقت عِنان مَتا...
دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبورگلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دورای گُل به شُکرِ آن که تویی پادشاهِ حُسنبا بلبلانِ بیدلِ شیدا مَکُن غروراز دستِ غیبتِ تو شکایت ...
الا ای طوطیِ گویایِ اسرارمبادا خالیَت شِکَّر ز مِنقارسَرَت سبز و دلت خوش باد جاویدکه خوش نقشی نمودی از خطِ یارسخن سربسته گفتی با حریفانخدا را زین معما پرده برداربه ر...
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمیدوظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبیدصَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟ز میوههای بهشتی چه ذوق ...
بویِ خوشِ تو هر که ز بادِ صبا شنیداز یارِ آشْنا سخنِ آشْنا شنیدای شاهِ حُسن چشم به حالِ گدا فِکَنکاین گوش بس حکایتِ شاه و گدا شنیدخوش میکنم به بادهٔ مُشکین مشامِ جان...
گلچینی از بهترین و معروف ترین اشعار حافظزیباترین غزلیات و شعر های حافظ گزیده بهترین اشعار حافظ شیرازیمعروف ترین و بهترین اشعار عاشقانه ، عارفانه حافظ شیرازیاشعار ح...
زهی خجسته زمانی که یار بازآیدبه کامِ غمزدگان غمگُسار بازآیدبه پیشِ خیلِ خیالش کشیدم اَبلقِ چشمبدان امید که آن شهسوار بازآیداگر نه در خمِ چوگان او رَوَد سَرِ منز سر ن...
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بودرقم مهر تو بر چهره ما پیدا بودیاد باد آن که چو چشمت به عتابم میکشتمعجز عیسویت در لب شکرخا بودیاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انسجز من...
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنندچون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنندمشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرستوبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنندگوییا باور ن...
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چندمحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چندما بدان مقصد عالی نتوانیم رسیدهم مگر پیش نهد لطف شما گامی چندچون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقابفرص...
هر که شد محرم دل در حرم یار بماندوان که این کار ندانست در انکار بمانداگر از پرده برون شد دل من عیب مکنشکر ایزد که نه در پرده پندار بماندصوفیان واستدند از گرو می همه رخت...
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمدحالتی رفت که محراب به فریاد آمداز من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدارکان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمدباده صافی شد و مرغان چمن مست شدندموسم ...
عشق تو نهال حیرت آمدوصل تو کمال حیرت آمدبس غرقه حال وصل کآخرهم بر سر حال حیرت آمدیک دل بنما که در ره اوبر چهره نه خال حیرت آمدنه وصل بماند و نه واصلآن جا که خیال حیرت آم...
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمدکز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمدخاک وجود ما را از آب دیده گل کنویرانسرای دل را گاه عمارت آمداین شرح بینهایت کز زلف یار گفتندحرفیست از هزار...
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شداز سر پیمان برفت با سر پیمانه شدصوفی مجلس که دی جام و قدح میشکستباز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شدشاهد عهد شباب آمده بودش به خوابباز به...
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شددوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شدآب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاستخون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شدکس نمیگوید که یاری...
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشدبسوختیم در این آرزوی خام و نشدبه لابه گفت شبی میر مجلس تو شومشدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشدپیام داد که خواهم نشست با رندانبشد به رن...
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شددل رمیده ما را رفیق و مونس شدنگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشتبه غمزه مسئله آموز صد مدرس شدبه بوی او دل بیمار عاشقان چو صبافدای عارض نسر...
روز هجران و شب فرقت یار آخر شدزدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شدآن همه ناز و تنعم که خزان میفرمودعاقبت در قدم باد بهار آخر شدشکر ایزد که به اقبال کله گوشه گلنخوت باد...
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شدقضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شدرقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشتمگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شدمرا روز ازل کاری به ...
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شدعالم پیر دگرباره جوان خواهد شدارغوان جام عقیقی به سمن خواهد دادچشم نرگس به شقایق نگران خواهد شداین تطاول که کشید از غم هجران بلبلتا سراپ...
گل بی رخ یار خوش نباشدبی باده بهار خوش نباشدطرف چمن و طواف بستانبی لاله عذار خوش نباشدرقصیدن سرو و حالت گلبی صوت هزار خوش نباشدبا یار شکرلب گل اندامبی بوس و کنار خوش ن...
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشدکه در دستت به جز ساغر نباشدزمان خوشدلی دریاب و در یابکه دایم در صدف گوهر نباشدغنیمت دان و می خور در گلستانکه گل تا هفته دیگر نباشدایا پرلعل...
خوش است خلوت اگر یار یار من باشدنه من بسوزم و او شمع انجمن باشدمن آن نگین سلیمان به هیچ نستانمکه گاه گاه بر او دست اهرمن باشدروا مدار خدایا که در حریم وصالرقیب محرم و ح...