یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکردبه وداعی دل غمدیده ما شاد نکردآن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبولبنده پیر ندانم ز چه آزاد نکردکاغذین جامه به خوناب بشویم که فلکرهنمو...
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکردبه وداعی دل غمدیده ما شاد نکردآن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبولبنده پیر ندانم ز چه آزاد نکردکاغذین جامه به خوناب بشویم که فلکرهنمو...
دل از من برد و روی از من نهان کردخدا را با که این بازی توان کردشب تنهاییم در قصد جان بودخیالش لطفهای بیکران کردچرا چون لاله خونین دل نباشمکه با ما نرگس او سرگران کر...
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کردتکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کردآن چه سعی است من اندر طلبت بنمایماین قدر هست که تغییر قضا نتوان کرددامن دوست به صد خون دل افتاد به دس...
اشعار تبریک شب یلداتصاویر و عکس های زیبای تبریک شب یلدااشعار زیبای شب یلدا از شعرای نامیبرآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمدکه بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم...
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کردنفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کردبه هرزه بی می و معشوق عمر میگذردبطالتم بس از امروز کار خواهم کردهر آبروی که اندوختم ز دانش و دیننثار خ...
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کردباد غیرت به صدش خار پریشان دل کردطوطی ای را به خیال شکری دل خوش بودناگهش سیل فنا نقش امل باطل کردقرة العین من آن میوه دل یادش بادکه چه ...
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کردبنیاد مکر با فلک حقه باز کردبازی چرخ بشکندش بیضه در کلاهزیرا که عرض شعبده با اهل راز کردساقی بیا که شاهد رعنای صوفیاندیگر به جلوه آمد و آ...
به آب روشن می عارفی طهارت کردعلی الصباح که میخانه را زیارت کردهمین که ساغر زرین خور نهان گردیدهلال عید به دور قدح اشارت کردخوشا نماز و نیاز کسی که از سر دردبه آب دیده ...
سحر بلبل حکایت با صبا کردکه عشق روی گل با ما چهها کرداز آن رنگ رخم خون در دل افتادوز آن گلشن به خارم مبتلا کردغلام همت آن نازنینمکه کار خیر بی روی و ریا کردمن از بیگان...
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببردنهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرداگر نه عقل به مستی فروکشد لنگرچگونه کشتی از این ورطه بلا ببردفغان که با همه کس غایبانه باخت فلککه کس نبود که...
نیست در شهر نگاری که دل ما ببردبختم ار یار شود رختم از این جا ببردکو حریفی کش سرمست که پیش کرمشعاشق سوخته دل نام تمنا ببردباغبانا ز خزان بیخبرت میبینمآه از آن روز ک...
روشنی طلعت تو ماه نداردپیش تو گل رونق گیاه نداردگوشه ابروی توست منزل جانمخوشتر از این گوشه پادشاه نداردتا چه کند با رخ تو دود دل منآینه دانی که تاب آه نداردشوخی نرگس ...
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کردهلال عید به دور قدح اشارت کردثواب روزه و حج قبول آن کس بردکه خاک میکده عشق را زیارت کردمقام اصلی ما گوشه خرابات استخداش خیر دهاد آن که ...
جان بی جمال جانان میل جهان نداردهر کس که این ندارد حقا که آن نداردبا هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدمیا من خبر ندارم یا او نشان نداردهر شبنمی در این ره صد بحر آتشین استدر...
شاهد آن نیست که مویی و میانی داردبنده طلعت آن باش که آنی داردشیوه حور و پری گر چه لطیف است ولیخوبی آن است و لطافت که فلانی داردچشمه چشم مرا ای گل خندان دریابکه به امید ...
آن که از سنبل او غالیه تابی داردباز با دلشدگان ناز و عتابی دارداز سر کشته خود میگذری همچون بادچه توان کرد که عمر است و شتابی داردماه خورشید نمایش ز پس پرده زلفآفتابی...
مطرب عشق عجب ساز و نوایی داردنقش هر نغمه که زد راه به جایی داردعالم از ناله عشاق مبادا خالیکه خوش آهنگ و فرح بخش هوایی داردپیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زورخوش عطابخش...
هر آن که جانب اهل خدا نگه داردخداش در همه حال از بلا نگه داردحدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوستکه آشنا سخن آشنا نگه دارددلا معاش چنان کن که گر بلغزد پایفرشتهات به دو دس...
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین داردسعادت همدم او گشت و دولت همنشین داردحریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل استکسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارددهان تنگ شیرینش مگ...
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان داردبهار عارضش خطی به خون ارغوان داردغبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رببقای جاودانش ده که حسن جاودان داردچو عاشق میشدم گفتم که برد...
دلی که غیب نمای است و جام جم داردز خاتمی که دمی گم شود چه غم داردبه خط و خال گدایان مده خزینه دلبه دست شاهوشی ده که محترم داردنه هر درخت تحمل کند جفای خزانغلام همت سروم ...
آن کس که به دست جام داردسلطانی جم مدام داردآبی که خضر حیات از او یافتدر میکده جو که جام داردسررشته جان به جام بگذارکاین رشته از او نظام داردما و می و زاهدان و تقواتا یا...
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ داردکه چو سرو پایبند است و چو لاله داغ داردسر ما فرونیاید به کمان ابروی کسکه درون گوشه گیران ز جهان فراغ داردز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زن...
کسی که حسن و خط دوست در نظر داردمحقق است که او حاصل بصر داردچو خامه در ره فرمان او سر طاعتنهادهایم مگر او به تیغ برداردکسی به وصل تو چون شمع یافت پروانهکه زیر تیغ تو ه...