۴ سال پیش
» غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
به تنهایی گرفتارند مشتی بی پناه اینجا
مسافرخانه ی رنج است یا تبعیدگاه اینجا؟
غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن عمر مرا ای زندگی دیگر تباه اینجا
برای چرخش این آسیاب کهنهی دلسنگ
به خون خویش می غلتند صد ها بی گناه اینجا
نشان خانهی خود را در این صحرای سر در گم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه، اینجا
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا...
تو زیبایی و زیبایی، در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب، ماه اینجا...
فاضل نظری