به گلستان نروم تا تو در آغوش منی
چه کند بنده که بر جور تحمل نکنددل اگر تنگ شود مهر تبدل نکنددل و دین در سر کارت شد و بسیاری نیستسر و جان خواه که دیوانه تأمل نکندسحر گویند حرامست در این عهد ولیکچشمت آن ...
چه کند بنده که بر جور تحمل نکنددل اگر تنگ شود مهر تبدل نکنددل و دین در سر کارت شد و بسیاری نیستسر و جان خواه که دیوانه تأمل نکندسحر گویند حرامست در این عهد ولیکچشمت آن ...
بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکندبرقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکندزان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیانتا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکندخلقی چو من بر روی تو آش...
یار باید که هر چه یار کندبر مراد خود اختیار کندزینهار از کسی که در غم دوستپیش بیگانه زینهار کندبار یاران بکش که دامن گلآن برد کاحتمال خار کندخانه عشق در خراباتستنیکن...
توانگران که به جنب سرای درویشندمروت است که هر وقت از او بیندیشندتو ای توانگر حسن از غنای درویشانخبر نداری اگر خستهاند و گر ریشندتو را چه غم که یکی در غمت به جان آیدک...
بلبلی بیدل نوایی میزندبادپیمایی هوایی میزندکس نمیبینم ز بیرون سرایو اندرونم مرحبایی میزندآتشی دارم که میسوزد وجودچون بر او باد صبایی میزندگر چه دریا را ...
نوروز 1400 بر ایرانیان آریایی مبارک بادبرآمد باد صبح و بوی نوروزبه کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سالهمایون بادت این روز و همه روزچو آتش در درخت افکند گ...
آفتاب از کوه سر بر میزندماهروی انگشت بر در میزندآن کمان ابرو که تیر غمزهاشهر زمانی صید دیگر میزنددست و ساعد میکشد درویش راتا نپنداری که خنجر میزندیاسمین بو...
روندگان مقیم از بلا نپرهیزندگرفتگان ارادت به جور نگریزندامیدواران دست طلب ز دامن دوستاگر فروگسلانند در که آویزندمگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیستکه اهل معرفت از تو ...
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزندهزار فتنه به هر گوشهای برانگیزندچگونه انس نگیرند با تو آدمیانکه از لطافت خوی تو وحش نگریزندچنان که در رخ خوبان حلال نیست نظرحلال نی...
تو آن نهای که دل از صحبت تو برگیرندو گر ملول شوی صاحبی دگر گیرندو گر به خشم برانی طریق رفتن نیستکجا روند که یار از تو خوبتر گیرندبه تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردیچو ر...
شاید این طلعت میمون که به فالش دارنددر دل اندیشه و در دیده خیالش دارندکه در آفاق چنین روی دگر نتوان دیدیا مگر آینه در پیش جمالش دارندعجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلیاین ...
پیش رویت دگران صورت بر دیوارندنه چنین صورت و معنی که تو داری دارندتا گل روی تو دیدم همه گلها خارندتا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارندآن که گویند به عمری شب قدری باشدم...
کاروان میرود و بار سفر میبندندتا دگربار که بیند که به ما پیوندندخیلتاشان جفاکار و محبان ملولخیمه را همچو دل از صحبت ما برکندندآن همه عشوه که در پیش نهادند و غرورع...
آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چندتو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چندخار در پای گل از دور به حسرت دیدنتشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چندگوش در گفتن شیرین تو واله تا کیچشم د...
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستندجهان جوان شد و یاران به عیش بنشستندحریف مجلس ما خود همیشه دل میبردعلی الخصوص که پیرایهای بر او بستندکسان که در رمضان چنگ میشکستند...
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاندکآرام جان و انس دل و نور دیدهاندلطف آیتیست در حق اینان و کبر و نازپیراهنی که بر قد ایشان بریدهاندآید هنوزشان ز لب لعل بوی شیرشیری...
گلبنان پیرایه بر خود کردهاندبلبلان را در سماع آوردهاندساقیان لاابالی در طوافهوش میخواران مجلس بردهاندجرعهای خوردیم و کار از دست رفتتا چه بی هوشانه در می کرده...
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاندمن خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاندپیش از این گویند کز عشقت پریشانست حالگر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاندپرده بر عیب...
اشعار زیبای شب یلدا از شعرای نامیاز غم زلفت دل شیدا شکستشیشه می در شب یلدا شکستخال لبت مرده کند زنده رارونق بازار مسیحا شکستپیرهن عصمت یوسف دریداز غم آن پشت زلیخا شکس...