بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

 در دلم

در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد

همچو سرو این تن من بی‌دل و جان برخیزد

من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم

چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد

چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان

ظلم کوته شود و کوچ و قلان برخیزد

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

بر حصار فلک ار خوبی تو جمله برد

از مقیمان فلک بانگ امان برخیزد

بگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار

تا ز گلزار چمن رسم خزان برخیزد

پشت افلاک خمیدست از این بار گران

ز سبک روحی تو بار گران برخیزد

من چو از تیر توم بال و پرم ده بپران

خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد

رمه خفتست و همی‌گردد گرگ از چپ و راست

سگ ما بانگ زند تا که شبان برخیزد

هین خمش دل پنهانست چو رگ زیر زبان

آشکارا شود آن رگ چو زبان برخیزد

این مجابات مجیرست در آن قطعه که گفت

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

    مولوی، دیوان شمس، غزل شماره 781


بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


راجع به اعداد رند اشتباه نکن! ✓ورود به کانال یوتیوب راجع به اعداد رند اشتباه نکن! ✓ورود به کانال یوتیوب مشاهده