از کیمیایِ مِهر تو زر گشت رویِ من
ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شودوین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شودگویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبرآری شود، ولیک به خونِ جگر شودخواهم شدن به میکده گریان و دادخواه...
ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شودوین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شودگویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبرآری شود، ولیک به خونِ جگر شودخواهم شدن به میکده گریان و دادخواه...
به کویِ میکده یا رب سحر چه مشغله بود؟که جوشِ شاهد و ساقی و شمع و مشعله بودحدیثِ عشق که از حرف و صوت مُستَغنیستبه نالهٔ دف و نی در خروش و ولوله بودمباحثی که در آن مجلسِ ج...
یا رب سببی ساز که یارم به سلامتبازآید و برهاندم از بند ملامتخاک ره آن یار سفرکرده بیاریدتا چشم جهان بین کنمش جای اقامتفریاد که از شش جهتم راه ببستندآن خال و خط و زلف و ...
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیستجان ما سوخت بپرسید که جانانه کیستحالیا خانه برانداز دل و دین من استتا در آغوش که میخسبد و همخانه کیستباده لعل لبش کز لب من دور مبا...
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب استیا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب استتا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسدهر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب استکشته چاه زنخدان تو...
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابتو ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبتخوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوزکاغوش که شد منزل آسایش و خوابتدرویش نمیپرسی و ترسم که نباشداندیشه آمر...
آن یار که عهد دوستداری بشکستمیرفت و منش گرفته دامن در دستمیگفت دگر باره به خوابم بینیپنداشت که بعد ازو مرا خوابی هستاز بار گنه شد تن مسکینم پستیا رب چه شود اگر مرا ...
در کعبه اگر دل سوی غیرست تراطاعت همه فسق و کعبه دیرست تراور دل به خدا و ساکن میکدهایمی نوش که عاقبت بخیرست تراتا درد رسید چشم خونخوار تراخواهم که کشد جان من آزار ترا...
هرگاه که بینی دو سه سرگردانراعیب ره مردان نتوان کرد آنراتقلید دو سه مقلد بیمعنیبدنام کند ره جوانمردان رایا رب مکن از لطف پریشان ما راهر چند که هست جرم و عصیان ما راذ...