به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن استبکش به غمزه که اینش سزای خویشتن استگرت ز دست برآید مراد خاطر مابه دست باش که خیری به جای خویشتن استبه جانت ای بت شیرین دهن که همچون شم...
۰
۴۹۸
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن استبکش به غمزه که اینش سزای خویشتن استگرت ز دست برآید مراد خاطر مابه دست باش که خیری به جای خویشتن استبه جانت ای بت شیرین دهن که همچون شم...
به تَنگ، همچو شرر، از بقای خویشتنمتمامْ چشم ز شوق فنای خویشتنمره گریز نبسته است هیچ کس بر مناسیر بندِ گرانِ وفای خویشتنم...به بی نیازی من ناز، می کند همّتتوانگر از دل ...